This morning was so beautiful I lost so much blood April At 9:00am It always has golden trees The sky is too white... I see so many lined shapes sitting or bending I won't sell my drawings It loves its paintings The color pencils are walking The doll laughing My hands were beautiful I was pretty in your eyes... My ****** does not blossom It flew Why shouldn't the Jasmine's blossoms be red ?! Their yelling is not concordat with me I want my tears to be Eglantines For the sun to laugh My dance with God Among watercolors In my mother's ******* eyes is beautiful... I am the same Jasmine Yesterday in my mother's arms And today a woman fondling your ears by singing lullaby of her virginity I will put a society to sleep The wheat is sleeping with the grain field A girl who the sun doesn't see her ******* will die in the shining of blues And my hands will not reach the black hair of any man The red beautiful Jasmine flower doesn't belong to the freedom I will not realize the illusion of freedom...
امروز صبحی زیبا بود خون زیادی از من رفت اردیبهشت در ساعت نه صبح همیشه درخت هایی طلایی دارد ...آسمان بی اندازه سفید است حجم های خطی زیادی می بینم نشسته است یا خم می شود طراحی هایم را نخواهم فروخت نقاشی هایش را دوست دارد مداد رنگی ها راه می روند عروسک می خندد دست هایم زیبا بود ...من در چشم های تو زیبا بودم واژن من گل نمی کند پرواز کرد چرا نباید گل های یاسمن سرخ باشند !؟ فریادهایشان با من یکی نیست اشک هایم را گل نسترن می خواهم تا خورشید خندیده باشد رقص من با خدا میان آبرنگ ها در چشم های سیاه درشت مادرم زیباست من همان یاسمنی هستم که دیروز در آغوش مادرم بودم و امروز زنی که صدای لالایی های پرده های بکارتش را در گوش های شما نوازش می دهد جامعه ای را خواهم خواباند گندم با گندم زار خوابیده است دختری که سینه های آفتاب نخورده ای دارد در درخشش آبی ها خواهد مرد دست هایم به موهای مشکی مردی نخواهد رسید گل سرخ زیبای یاسمن به آزادی تعلق ندارد ...من توهم آزادی را نخواهم فهمید