Your sun is laughing in my heart... ...خورشید تو در قلب من می خندد Your eyes laughing with me... ...چشم هایت با من می خندند A light on your lips, maybe شاید نوری روی لب هایت باشد I don't know... ...نمی دانم The sky doesn't smell of you آسمان بوی تو را نمی دهد Wanting my young and happy ******* with you من سینه های جوان و خوشحالم را با تو می خواستم The frenzy of my eyes, will make you fall in love?! آیا شور چشم های من, تو را عاشق خواهند کرد!؟ The innocence of your eyes, will take me to my childhood?! آیا معصومیت چشم های تو, مرا به کودکی هایم خواهند برد!؟ The only place that I can be a bird تنها جایی که می توانم پرنده باشم Learning the flying freely! ! آزاد پرواز کردن را یاد بگیرم I've brought your hands من دست های تو را آورده بودم Your eyes laughing with me چشم هایت با من می خندند Feeling the greenness of the trees درخت های سبز را احساس می کنم leaves, laughing برگ ها می خندند and the wind, ،و باد whispering woefullest season in my heart غمگین ترین فصل را در قلب من نجوا می کند The sun, should be yellow?! خورشید، باید زرد باشد!؟ The white clouds, should be far away?! ابرهای سفید، باید دور باشند!؟ The air is young for me... ...هوا برایم تازه است Your hands have two jasmine flowers دست هایت دو گل یاس دارد and I will taste them till the end of my life و من تا آخرعمرآن ها را خواهم چشید Loving your eyes ''The God of jasmine flower'' '' چشم هایت را دوست دارم ''خدای گل یاسمن
I love your voice and your guitar, the God of jasmine flower... ...من صدای تو و گیتار تو را دوست دارم خدای گل یاسمن من