Story books Grandma belongs to the story book!! My face is not being painted Handsome dads does not get angry And when will my small ******* grow? I didn't know Dad may not talk about the way he kissed my mom's lips. Who was Jasmine?! Where is my Nastaran? How can I convince these people that I'm mad That there are many colorful skies behind the moon!! And I'm not that beautiful six year old girl With the brunette skin Skinny body Black hair Sloe-eyes Looking for the thousands of rainbows Are the girl's names pretty?! The notebooks are not being painted... A balloon was crying in my eyes from every roof at summer. I always have dreams with no flying In this city the thousands of balloons, fathers and mothers turn to giants Eating the moon Eating the wolf Ignoring us Fathers and mothers grow up A man who sat on big switch in the city... The actor got sick so soon And the poet doesn't know when he has been chocked
کتاب های قصه !! مادربزرگ مال کتاب قصه است صورت من نقاشی نمی شود پدرهای زیبا ناراحت نمی شوند و من نمی دانستم سینه های کوچکم کی رشد خواهند کرد پدر شاید نمی گوید لب های مادرم را چگونه می بوسید یاسمن که بود!؟ نسترن من کجاست!؟ من چگونه باید به این مردم بفهمانم که دیوانه ام !! که پشت ماه آسمان های رنگارنگ هست و من دیگر آن دختر شش ساله ی زیبا نیستم با پوستی سبزه اندامی لاغر موهای مشکی چشم های بادامی که به دنبال هزاران رنگین کمان می گشت آیا نام دختران زیباست!؟ ...دفترها نقاشی نمی شوند از هر پشت بام بادبادکی در چشمانم در تابستان ...گریه می کرد من همیشه رویاهای بی پرواز دارم در همین شهر با هزار بادبادک پدرها و مادرها غول می شوند ماه را می خورند گرگ را می خورند ما را نمی بینند پدرها و مادرها بزرگ می شوند مردی که در شهر تاب های بزرگ سوار بود بازیگر زود مریض می شود و شاعر نمی داند کی خفه شده است